معنی جایز دانستن

حل جدول

جایز دانستن

روا دانستن، مباح، ‌ روا داشتن

تجویز

روا داشتن


جایز

شایسته، روا


‌دانستن

شناختن

فرهنگ عمید

جایز

روا، مباح،
[قدیمی] ممکن،


دانستن

دانایی و آگاهی داشتن،
گمان کردن، پنداشتن، به حساب آوردن: گر از پیوند او فخریت نبوَد / چنین دانم که هم عاری نباشد (انوری: ۸۲۰)،
[قدیمی] تشخیص دادن: شب و روز در بحر سودا و سوز / ندانند زآشفتگی شب ز روز (سعدی۲: ۲۰۸)،
[قدیمی] شناختن،
[قدیمی] توانستن،

فارسی به انگلیسی

جایز

Permissible

فرهنگ فارسی هوشیار

جایز

روا، مشروع، حلال، مباح


غنیمت دانستن

پروه دانستن از خود دانستن مفت دانستن (مصدر) غنیمت شمردن مغتنم شمردن.

واژه پیشنهادی

جایز

روا

فرهنگ معین

جایز

روا، مباح، نافذ، ُ ~الخطا لغزش پذیر، دارای احتمال و امکان اشتباه. [خوانش: (یِ) [ع.] (اِفا.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جایز

روا، پسندیده، شایسته

مترادف و متضاد زبان فارسی

جایز

حلال، روا، شایست، مباح، مجاز، روان، نافذ،
(متضاد) ناروا

فارسی به آلمانی

دانستن

Angabe (f), Bericht (m), Haben [verb], Konto, Rechnung (f), Zielen

معادل ابجد

جایز دانستن

586

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری